آن هم در شرایطی که از وضعیت مهاجرتی نخبگان تصویر روشنی در دست نیست؛ یعنی نه آمار نیروهای باکیفیت و تأثیرگذاری که برای همیشه ترک وطن میکنند دقیقاً مشخص است و نه آنهایی که پس از مدتی به سرزمین مادریشان بازمیگردند و در دستگاهها، نهادها و... فعال میشوند.
حتی بنیاد ملی نخبگان نیز پس از گذشت ۱۸ سال از تأسیس، آمار دقیقی از نخبگانی که به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند و یا به کشور خود بازمیگردند، ندارد. این موضوعی است که قائم مقام بنیاد ملی نخبگان هم به آن اذعان میکند.
چرا بنیاد نخبگان آمار دقیقی از نخبگان ندارد؟
سید سلمان سیدافقهی در گفتوگو با قدس در خصوص دلایل این موضوع میگوید: طیف نخبگان بسیار گسترده و متنوع هستند؛ یعنی ما نخبه علمی، نخبه حوزه تجارت، صنعت، اقتصاد و... داریم و از سوی دیگر با توجه به ساختاری که بنیاد ملی نخبگان از ابتدا و در عمل داشت، بیشتر مخاطبانش نخبگان علمی بودند و از میان اینها هم اطلاعات افرادی که داوطلبانه خود را به بنیاد معرفی میکردند و در برنامههایش قرار میگرفتند مشخصاتشان بر اساس خود اظهاری وارد بانک اطلاعاتی بنیاد میشد. بنابراین آماری که بنیاد حتی از خود نخبگان علمی دارد هم اصلاً دقیق و جامع نیست که این موضوع آفت اصلی این بنیاد محسوب میشود.
وی می گوید: مهاجرت یکسویه نیست و این نکته مهمی است که معمولاً از آن غفلت میشود. مثلاً بر اساس گزارش ایران ۲۰۴۰ مرکز تحقیقاتی دانشگاه استنفورد، ۴۰درصد مهاجران، غیردائم بودند یعنی افرادی که به دلایلی مثل ادامه تحصیل، اقامت موقت، درمان بیماری، کار و... به خارج از کشور رفتهاند پس از مدتی بازمیگردند. با وجود این، بنیاد آماری از اینگونه افراد نخبه هم ندارد. البته شاید مجموعههایی در کشور باشند که چنین آماری داشته باشند. مثلاً سازمان امور دانشجویان که متولی بحث بورسیه دانشجویان و... است شاید اطلاعاتش به مراتب از بنیاد کاملتر باشد. از سوی دیگر امیدواریم با راهاندازی رصد ملی نخبگان برای همیشه این خلأ آماری را پُر کنیم و آمارهایی شفاف، واضح و قابل اتکا از مهاجرت ارائه دهیم.
وی در همین زمینه میافزاید: البته مدیران قبلی بنیاد به فکر رفع آفت یاد شده بودند و برای این منظور نیز خانه مهاجرت ایرانیان در ذیل پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف تشکیل شده است که کار رصد، پایش و تحلیل وضعیت مهاجرت به کشور و از ایران را از طریق کانالهای مختلف انجام میدهد. اما آماری که از سوی این رصدخانه تولید میشود هم چندان برای ارزیابی قابل اطمینان و اثبات نیست، چون دادههایش پراکنده است که همین موضوع شاید آمار را دچار تناقضهایی کند. برای نمونه، درگزارش آماری منتشر شده از گروه ایران ۲۰۴۰ در دانشگاه استنفورد در سال ۲۰۱۸ اعلام شد کل مهاجرت ایران در سال ۵۸ نسبت به کل جمعیت ۱.۵درصد بوده و این میزان اکنون به ۴درصد رسیده است. حال آنکه ۴۰ درصد از این ۴ درصد مربوط به مهاجران موقت است.
ضمن اینکه رصدخانه مهاجرت ایرانیان کاملاً خصوصی است؛ درحالی که رصد خانه، اطلاعاتی حاکمیتی است یعنی نقشی که باید از سوی یک نهاد حاکمیتی ایفا شود به یک مجموعه تحقیقاتی کاملاً خصوصی واسپاری شده که این اقدامی اشتباه است. بر این اساس سال گذشته هیئت امنای بنیاد ملی نخبگان ایجاد رصدخانه ملی نخبگان را که ناظر به چهار وضعیت تحصیل، اشتغال، مسکن و مهاجرت نخبگان خواهد بود به تصویب رساند. البته پیش از ایجاد چنین رصدخانهای باید ساختار سازمانی بنیاد به تصویب سازمان امور اداری و استخدامی برسد چون ساختار آن از قدیم و به صورت موافقت اصولی ذیل هیئت امنای سازمان شکل گرفته که باید تغییر کند.
امید به رصدخانه ملی مهاجرت
سید افقهی با ابراز امیدواری درخصوص شکلگیری ساختار سازمانی جدید بنیاد ملی نخبگان در آینده نزدیک، میگوید: در این ساختار جدید، بخشی با عنوان مجموعه رصدخانه ملی دیده شده است. حتی در آن به معاون اول ریاست جمهوری پیشنهاد میشود شورای راهبردی رصدخانه ملی مهاجرت به عنوان ارگان فرادستگاهی و دبیرخانه آن که وظیفه بررسی آمار مهاجرت، فراوری و تحلیل و تولید گزارشها را به عهده دارد در بنیاد ملی نخبگان تشکیل شود.
وی سازمان امور دانشجویان، پلیس گذرنامه و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی را مهمترین منابع رصدخانه ملی نخبگان بهمنظور جمعآوری اطلاعات آماری عنوان میکند و میافزاید: در مجموع یک سیستم جامع اطلاعاتی خواهیم داشت که دادهها از مسیرهای مختلف در آن جمع و پس از انجام پالایش و فراوری توسط بنیاد منتشر میشوند و اینگونه آمارهای ارائه شده، دقیق، جامع و قابل اتکا خواهند بود. ضمن اینکه دیگر شاهد آمارهای گاه مبالغهآمیز از مهاجرت نخبگان از کشور نخواهیم بود.
ایران جزو ۱۰ کشور نخست مهاجرت نخبگان؟
قائم مقام بنیاد ملی نخبگان، اگرچه میگوید مهاجرت افراد ازجمله نخبگان از کشور افزایش یافته اما معتقد است برخلاف آنچه از سوی بعضیها نشان داده میشود وضعیت کشور در این حوزه با اینکه در سه چهار دهه اخیر تحت شدیدترین تحریمها و فشارهای بینالمللی بهویژه آمریکا بودهایم، بهگونهای نیست که بتوانیم آن را بحرانی تلقی کنیم. یعنی حتی براساس آمارهای سازمانهای بینالمللی مثل مرکز تحقیقاتی دانشگاه استنفورد و یونسکو که تاکنون در حوزه مهاجرت منتشر شده، ایران جزو ۱۰کشور نخست دنیا در این زمینه نیست.
وی در پاسخ به اینکه آمار تقریبی مهاجرت نخبگان از کشور که بر اساس خوداظهاری از سوی بنیاد ملی نخبگان جمعآوری شده، چگونه است، میگوید: به دلایلی مثل ثبت نشدن آمار مهاجرت یا بازگشت به وطن و... که پیشتر به آنها اشاره شد، بنیاد نمیتواند گزارش آماری دقیق و قابل استنادی در این زمینه بدهد. البته نتیجه پیمایش و برآوردهای ما نشان میدهد مهاجرت نخبگان سیر افزایشی داشته است. اما بر اساس گزارشی که رصدخانه مهاجرتی ایران در سال ۱۴۰۱ ارائه داده ۴۴درصد نخبگان المپیادی ما مهاجرت کردهاند.
بنیاد نخبگان برای نگهداشت نخبگان چه کرده است؟
قائم مقام بنیاد ملی نخبگان میگوید: تاکنون فعالیتهای بنیاد در ساحتهای گوناگون ناظر بر حمایت از نخبگان به صورتهای مختلف ازجمله حمایتهای مالی بوده است. مثلاً هدف از اجرای طرح پزشک پژوهشگر، ارتقای پزشکان است، یعنی پزشکانی که در طرح پس از دوره تخصصیشان در بیمارستانهای شهرستانها دور از استان و مرکز مشغول به خدمت هستند ذیل این برنامه قرار میگیرند و دوره فوق تخصص خود را میگذرانند. به عبارت دیگر دوره تحصیل فرد در واقع همان طرحش محسوب شود.
یا از سوی بنیاد در حد بضاعت به پزشکان وام مسکن اعطا میشود. البته در مقاطعی رقم وام پرداختی قابل ملاحظه بود و پزشک میتوانست با آن خانه خریداری کند اما در سالهای اخیر بهدلیل افزایش شدید قیمت مسکن، حمایت بنیاد از پزشکان در این بخش کافی نیست و این موضوع خود در مهاجرت پزشکان نقش داشته است.
بنابراین فکر میکنیم دستگاههای متولی هم کمکم باید وارد گود حمایت از نخبگان شوند، چون بنیاد تا یک حدی میتواند حمایت تسهیلاتی و مالی از نخبگان داشته باشد. ضمن اینکه میدان عمل نخبگان، دستگاههای اجرایی است و آنها این امکان را دارند که برخی از امتیازات را به نخبگان بدهند. بنیاد ملی نخبگان طبق قانون وظیفه تنظیمگری، تسهیلگری و مطالبهگری از دستگاههای اجرایی را دارد. در حالی که الان نقش آن به جایگاهی صرفاً خدمترسانی تنزل پیدا کرده است، بنابراین در این دوره تلاش میکنیم طبق تقسیم کار ملی، وظایفی را که در حوزه نخبگان بر دوش ما گذاشته شده محقق کنیم. یعنی دستگاههای اجرایی باید برنامههایشان را بگویند و ما از آنها مطالبهگری کنیم. اگر بنیاد به چنین جایگاهی برسد آنوقت میتوان انتظار داشت مشکلات نخبگان در کف میدان حل و برطرف شود.
نظر شما